در پی تماسهای مکرر همشهریان عزیز با دفتر ارتباطات مردمی و ارسال کامنتهای متعدد ، در جهت تنویر افکار عمومی در خصوص دلایل رد صلاحیت دکتر عثمانی، به استحضار می رساند طبق نامه شماره 501 / م مورخ 90/11/2 فرمانداری بوکان آقای دکتر عثمانی که صلاحیت ایشان به تأیید هیأت اجرایی رسیده بود به استناد دو بند زیر توسط هیأت نظارت مرکزی رد صلاحیت شده است: بند (1) ماده (28) : اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. بند (3) ماده (30) : وابستگان تشکیلاتی و هواداران احزاب، سازمانهاو گروهایی که غیر قانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده است. دکتر عثمانی مراتب اعتراض قانونی خود را بصورت مکتوب تحویل شورای محترم نگهبان خواهد نمود و ضمن تشکر از مردم فهیم بوکان و حومه که با تماسها و پیامهای مکرر نگرانی خود را ابراز نموده اند این اطمینان را به مردم حوزه انتخابیه خود می دهند که این موارد قابل انتصاب به ایشان نبوده و با پیگیری قانونی این سوء تفاهم رفع خواهد شد. ایشان تأکید نمودند که فارغ از نتیجه این پیگیریها، در هر حال خود را خدمتگزار مردم بوکان و حومه و خادم کشور عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دانسته و می داند. دفتر ارتباطات مردمی دکتر محمد قسیم عثمانی |
وبلاگت عالیه...!
___________________$$$$_______$$$___$$$$$
____________________$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
___________________$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
___________________$____$$$$_$$$$_$$$
_______________________$$$$$$$$$$$$$$
منتظر حضورتم _______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___________________$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
..____________@ __$$____$$$$_$$$_$$$__$$$$$
_________€€€€€€€€$____$$$$___$$__$$$$___$$$
______€€€€€€€€€€€€€€__$$$_____$$___$$$____$$
____€€€€€€€€€€€€€€€€€€_$$_____$$$___$$$____$
___€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€_$$_____$$____$$$
__€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€_$_____$$$____$$
_€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€____ __$$$____$
€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€€______$$$
$$$___$$$___$$$___$$$___$$$_____$$$
_°_____°______°_____°_____°_____ _$$$
_____________€__________________$$$
_____________€__________________$$$
زود بیااااااااااا ____€_________________$$$$
_____________€._______________$$$$$
_____________€..____________ $$$$$$$$
____________€€€€€€€._..-?*°*?-.._ ~~~*°*~~~
~~~ _..-?*°*?-..~~~~ _..-?*°*?-.._
_..-?*°*?-..__..-?*°*?-.._
باعرض خسته نباشیدبه نویسندگان این وبلاگ
دوستان درصورت امکان اگر میشود وبلاگ مارونیز دروبلاگ خودتان لینک نمایید.
ممنون می شوم.وبلاگ شما نیزدرصورت تایید شما درلینک وبلاگ ما قرارخواهدگرفت.
آدرس : Http//:www.Hoshyarsoft.Mihanblog.com
عنوان وبلاگ نیز : بانک نرم افزارهوشیار - امیرآباد بوکان
می باشد.
باتشکر مدیروبلاگ
http://www.bakzha.blogfa.com را همراهی کنید لطفاً
سلام دوست عزیز باتشکر از مطالب زیبایتان
لطفا لینک بفرمایید
باتشکر از همراهی شما
ضمن تبریک به ایشان و آرزوی موفقیت، با مطلب نامه ای سرگشاده به اتاق فکر دو نامزد نمایندگی مجلس شورای اسلامی شهرستان بوکان، به بحثی دوستانه دعوتتان می کنم
با سلام
خواهشمند است در مورد سایر کاندیداهای سقز و بانه هم مطلب بگذارید.
با تشکر
افشای رازهای از اتاق های فکر عثمانیhttp://mabukania.persianblog.ir/post/25/
بوکان نوین
بدون شرح
سلام دوست عزیز همشهری وهم زبانم من ساکن ایران نیستم .وبلاگ خوب وقشنگی دارید امیدوارم همه جوانان کرد مانند شما احساس وظیفه در برابر فرهنگ خود را داشته باشند و هر کرد با داشتن یک سایت یا وبلاگ بتواند کرد و کردستان را به تماما دنیا زیادتر معرفی نماید . در اخر باید بگویم که سایت کردستان امروز یک عنصر نفوذی در بین کردها است و جهت تخریب کردها واتحاد آنان میباشد خ.استم در این خصوص هوشیاری دقت زیادتر در معرفی یان سایت داشته باشید . خوشحال میشوم این لینک را هم به لینکهای روزانه خود اظافه نمایید http://kurdpress.com/fa/
سال نوبرشما وخانواده محترمتان مبارک باد
همش دروغه
می خواهم از هنر خود در عالم حرفه ای استفاده کنم. امّا از نظر من لفظ حرفه ای زیاد مناسب نیست زیرا در حیطه ی تئاتر زمانی می توانیم از لفظ حرفه ای استفاده کنیم که بخش سرمایه داری خصوصی وارد جریان تئاتر شده باشد ، چیزی که در تئاتر کشور ما وجود ندارد بنابراین ، ما تئاتر حرفه ای نداریم و این یکی از آسیب های تئاتر کشور ما است . سینمای حرفه ای داریم ولی تئاتر حرفه ای نداریم سینما حرفه ای است چون سرمایه گذاری خصوصی دارد. ما در ایران سرمایه گذارانی داریم که حاضرند مبالغ قابل توجهی برای ساخت یک فیلم هزینه کنند چون می بینند که سرمایشان بازگشت دارد .بازدهی و چرخش در سرمایه وجود دارد .ولی تئاتر این چرخش سرمایه را ندارد. از گذشته های دور تاحال تئاتر وابسته به سرمایه گذاری دولت ها بوده وهست از زمانی که اِشیل نمایش نامه هایش را در یونان به صحنه می برد . تئاتر کلاسیک را با سرمایه های دولتی پایه گذاری کردند، دولت ها بودند که از تئاتر حمایت می کردند. چون ماهیت تئاتر را می شناختند. تئاتر در بسیاری از کشورها تحت پوشش دولت هاست البته نه به آن معنا که دولت بخواهدخط قرمز ایجاد کند یا اینکه دولت بخواهدچهارچوب تعیین کند بلکه دولت پول می دهد و این ها تئاتر کار می کنند بدون این که چهارچوب و خط وخطوطی برای کارآنها ایجاد کند در آن جا با این شرایط هنر رشد می کند .امّا زمانی تئاتر آسیب می بیند که برای اجرای آن در قبال کمک های مالی شرط و شروط گذاشته شود .درآن صورت من دیگرهنرمند نخواهم بود بلکه تبدیل به کارگری می شوم که باید در ازای پولی که می گیرم کار انجام دهم. وقتی که هنرمندی وارد عرصه هنر می شود، می خواهد تفکرات و اندیشه هایش رادر شکل یک اثر هنری پدید آورد به صورت یک مسئله قابل استفاده ارائه دهد.
• . کارسفارشی و تجاری ،نه کار هنری و این قضیّه یک آفت است اگر هنر را از انسان بگیریم انسان می میرد . هنر ،تبلیغاتی نیست .هنر آن چیزی است که است که روح انسان به آن نیاز دارد. هنرهای سفارشی هم وجود دارند ولی فاقد روح هستند و نمی توانند در مخاطب خود تاثیر گذار باشند ، ممکن است در یک مقاطع خاصی رشدی داشته باشند ولی بعدها تماماً از بین می روند
• پس با این عرایض که عرض کردم نتیجه می گیریم که هنر سفارشی و غالب دادن به هنر باعث می شود که خود هنرمند یعنی کسی که تازه وارد عرصه هنر شده و دنبال کسب شهرت و مقام است طبق مذاق بازار رفتار و حرکت کند نه براساس خلاقیت و ابتکار خودش؟
یکی از چالش های هنرهای سفارشی آنست که آنها در طول زمان از بین می روند و امروزه هیچ اثری از آن هنرهای سفارشی نیست ، تنها آثاری ماندگارند که خارج از سیستم های تبلیغاتی حرکت کنند مانند آثار جاودان جهان که همچنان خواننده و بیننده دارد. ببینید ما باید حساب هنر را جدا بکنیم به نظر من هنر در عین این که یک پدیده مجزا از مجموعه زندگی و رئالیزم موجود است ،به موازات زندگی حرکت می کند گر چه هنرعین زندگی نیست بلکه این حرکت زمانی اتفاق می افتد که ، هنر به عنوان چشم سوم مراقب جامعه باشد هنر رویدادهای خوب و بد و رویدادهای خوشایند و هولناک را تجربه می کند اگر شما بخواهید در هنر تبلیغاتی جلوی رویدادهای هولناک و واقعی را بگیرید هنر شما هنر تبلیغاتی خواهدشد و جامعه آن را نخواهد پذیرفت مشکل این جاست ، این هنر تبلیغاتی است .
• هنر تبلیغاتی باعث می شود که هنرمند آثاری خلق کند که خودش هیچ اعتقادی به آن نداشته باشد و صرفاً به دلیل اینکه در این بازار هنری باقی بماند مجبور است به این سفارشات تن بدهد . در واقع این آسیب به این معنی است که هنرمند به نوعی خودش را انکار کند ! درست است ؟
دقیقاً انکار میشود و نبوغ ها از بین می رود و رشد پیدا نمی کند یعنی در این هنرهای سفارشی رشدی صورت نخواهد گرفت در تمام دنیا هنری ارزش دارد و ماندگار است که آزاد باشد یعنی هیچ نوع محدودیت و یا قید و بندی نداشته باشد و در انحصار هیچ کس نباشد ، هنر باعث می شود که انسان در یک لحظه از طریق تخیل به تمام عالم پرواز کند و به تمام نقاط دنیا برود یعنی هنر عرصه ای به اندازه کل جهان دارد ، بنابراین ما نمی توانیم هنر را به صورت محدود و سفارشی ارائه بدهیم زیرا در این صورت هنر دیگر رشد نخواهد کرد ، زیرا هنر نمی تواند در مسیری که برایش تعیین کرده اند حرکت کند ، به همین دلیل است که هیچ هنر تبلیغاتی و سفارشی نتوانسته اند ماندگار شود ، زیرا هنرهای سفارشی یا تبلیغاتی یک بار مصرف هستند و بعد از یک بار اجرا تمام می شوند و جایگاهی برای ماندگاری ندارند ، یکی از آسیب های اصلی هنر در کشور ما ، وجود کارهای سفارشی و تعیین خط و خطوط برای یک اثر هنری قبل از تولید آن است .
• یعنی ما باید از هنرمند در عرصه ی اعتقادات ، باورها و منش او انتظار داشته باشیم زیرا ممکن است 10 تا هنرمند ، 10 اثر مختلف با موضوعات و منش های متفاوت خلق کنند و در اینجا وظیفه مسئولین ، اینست که برای همه آنها امکانات فراهم کنند ؟
بله باید به همه آنها این امکان را داد به این دلیل که هنر از مفاهیم انسانی و اجتماعی جدا نیست و در واقع به یک روایتی آیین های دینی و آیین های نمایشی خالق تئاتر هستند در واقع دین مسائل انسان را مطرح می کند و هنر هم مانند دین مسائل انسان را مطرح می کند بنابراین این ها نمی توانند از هم جدا باشند حالا وقتی می آییم و یک بخش مجزا به عنوان هنر دینی مطرح می کنیم باید ببینیم این هنر از چه هنری مجزا شده است
زیرا وقتی کسی ناآگاهانه به لحاظ داشتن یک استعداد آموزش ندیده و پخته نشده وارد جشنواره می شود این آسیب ها شروع می شود آن وقت فقط خودخواهی ها و بسیاری از مسائل انحرافی دیگر در کنار این قضیّه رشد پیدا می کند حالا این هنرمند را با هنرمندی که از این آفت ها به دور است مقایسه کنید این تفاوت را فقط در همان بینش ها و استعدادهای پرورش یافته می بینیم البته این بخش نابود می شود یعنی به مرور از بین می رود، چون شهرت کاذب، خودخواهی، غرور، تمام این ها آفت های هنراست و هر کدام از این ها قادر است که به طور مستقیم هنرمند را به زمین بزند و ماندگاری آثار او را از بین ببرد . شخص خیلی راحت وارد هنر سینما و تئاتر می شود زیرا در جامعه ی هنری ما اگر شما پول داشته باشید می توانید نقش اول را در سینما بگیرید یعنی کافی است در فیلمی سرمایه گذاری کنید تا نقش اول را به شما بدهند در آنجا دیگر مهم نیست که شما استعداد داشته باشید یا نداشته باشید.
• حالا می خواهیم ببینیم هنرمند چگونه می تواند روی خانواده اش تأثیر منفی بگذارد و یا برعکس خانواده چگونه می تواند روی هنرمند تأثیر منفی بگذارد ؟
بله این هم یکی از آسیب هاست .خوب بسیاری از خانوادهامخصوصا" در کردستان اساساً با هنرتاتر وسینما مشکل دارند مثلاً ما در سر کلاس های تئاتر شاهد بودیم که بعضی از آقایان و خانم ها البتّه بیشتر خانم ها برای آمدن به کلاس مشکل داشتند زیرا خانواده هایشان با هنر تئاتر مخالف بودند ، ببینید مشکلات خانواده و هنرمندها و کسانی که علاقه هنری دارند می تواند بر روی هنر آنها تأثیر بگذارد و این علایق را در نطفه خاموش کند امّا گاهی اوقات این بچه ها با پافشاری وارد این عرصه می شوند و به شکل های مختلف رشد و ترقی می کنند. یک هنرمند واقعی از نظر من کسی است که تحصیلات عالی دانشگاهی در رشته مرتبط باهنر خود داشته باشدو مدام در حال مطالعه و تحقیق و پژوهش باشد، نه هنرمند نماهای بیسواد. این مسئله حداقل ، می تواند در روی خانواده خودهنرمند یا در محفل خانوادگی، فامیل ها، اقوام ، در محیط کار و خیلی جاهای دیگر تأثیر گذار باشد یعنی این هنرمند می تواند یک الگو باشد زیرا امروزه بخشی از مردم دنیا الگوهای اصلی خود را از هنرمندان مورد علاقه خود انتخاب می کنند .اگر یک هنرمند در چهارچوب فلسفه هنر حرکت کند می تواند بزرگ ترین الگو برای هزاران نفر از کسانی که در پیرامون او هستند باشد و یک آدم انحرافی در عالم هنر می تواند هزاران نفر را منحرف کند و هزاران انحراف دیگر در عالم هنر به وجود آورد .که متاسفانه بوده اگر یک هنرمند به عنوان یک هنرمند واقعی ظاهر شود حتی اگر ، تعداد محدودی را تحت تأثیر خود قرار دهد ، می تواند مفید و ارزشمند باشد. امّا اگر یک معلّم و یا یک هنرمند که الگوهای اصلی جامعه هستند درست رفتار نکنند بزرگترین آسیب ها را به جامعه وارد خواهند کرد .
• یکی از آسیب هایی که در عالم هنر وجود دارد این است که خود هنرمند شناخت و درک صحیحی از هنر نداشته باشد و جایگاه خود و هنر را نشناسد ، امّا در عالم هنر یک رابطه دو جانبه و دو طرفه بین هنر و هنرمند وجود دارد . مثلاً هنرهایی مثل تئاتر و سینما که هنرهای جمعی هستند می توانند به صورت منفی ظاهر شوند و روی مخاطب خود تأثیر بد بگذارند و یا بالعکس ممکن است روی مخاطب خود تأثیر مثبت بگذارند. ببینید هنر ممکن است هنرمند را به انحراف بکشاند و یا بالعکس هنرمندی ممکن است از هنر بد استفاده کند حالا من نمی خواهم شما نظر خود را در این باره مطرح کنید ؟ من هم می خواهم بگویم که ما نباید یک طرفه به قاضی برویم و فقط عنوان کنیم که هنرمند منحرف شده است و یا هنرمند تعالی پیدا کرده است بلکه خود هنر هم می تواند در فرد به طور خصوصی تأثیر بگذارد یعنی آن هنر خاص می تواند فرد را به تعالی برساند و یا او را به راه های دیگر بکشاند امّا باید دید که هنرمند چگونه باید با این مسئله برخورد کند .
مثلاً در هنر خوشنویسی ، فرد در هنگام ورود فقط با یک استاد کار می کند ولی وقتی کسی وارد عرصه تئاتر می شود با یک گروه رو به رو می شود و باید با یک گروه که دارای تضاد افکار و اندیشه هستند ، اینجاست که می توانیم بگوییم هنر روی فرد تأثیر می گذارد ؟
بله همانطور که گفتیم هنر می تواند روی هنرمند تأثیر بگذارد امّا نوع این تأثیر به رفتار صحیح و اصولی بستگی دارد ، یعنی اگر ما هنرمند و جریان هنری را توسط مدرسین خوب هدایت نکنیم انحرافات شروع می شود بنابراین ما باید در بدو ورود علاقمندان به رشته های هنری ، ماهیت هنر را به آنها بشناسانیم ، مثلاً اگر از هر کدام از اعضای این گروه بپرسیم که برای چه وارد عرصه تئاتر شده اند هر کدام پاسخی می دهند مثلاً یکی می گوید که آمده ام هنرپیشه شوم ، دیگری هم یگوید می خواهم معروف شوم و ... بله ، تک تک این عوامل می تواند باعث جذب انسان به هنر شود امِا زمانی این ها می توانند با مشکلات کمتری کار کنند که در مسیر صحیح خود حرکت کنند یعنی به طور صحیح و شایسته هدایت شوند امّا همانطور که می بینیم اغلب دچار آسیب می شوند . هنرهای جمعی ما همیشه آسیب پذیرند. چون روحیه زندگی جمعی را به خصوص در عالم هنر را نداریم. این موضوع به تخصص و دانش کم ما در حوزه هنر باز می گردد ، یکی دیگر از آسیب های ما همان دانش هنری یا تخصص هنری است ، الان اگر شما اکثر هنرمندان کشورمان را نگاه کنید می بینید که آن ها مدارک کلاس های دانشگاهی یا تخصص های آکادمیک را ندارند این کم سوادی دو علّت دارد یکی از علت های آن این است که ما به دانش و پژوهش های جدید دسترسی نداریم و علت این امر به نداشتن زبان خارجی باز می گردد ، یعنی بسیاری از هنرمندان ما با زبان های دیگر آشنا نیستند و این برای آنها مشکل آفرین است زیرا در عالم هنر زبان می تواند به عنوان یک پل ارتباطی عمل کند و امروزه به دلیل آشنا نبودن ما با زبان های خارجه این پل ارتباطی قطع شده است. ، مطالعات هنرمندان ما بسیار کم است مثلاً ما هنرمندی داریم که اصلاً روزنامه نمی خواند و مطالعه ندارد آیا این هنرمند می تواند جوابگوی نیازهای جامعه باشد خوب مسلم است که اگر این هنرمند نمایش بگذارد کسی برای دیدن نمایش او نمی رود چون مردم خود را در اثر او نمی بینند و می دانند که در عمق اثر او چیزی وجود ندارد .
د ر حال حاضر لزوم و ضرورت هنر در روند تکامل جامعه توسط مسئولان فرهنگی و مردم درک نشده و برای همین ارزش واقعی آن در میان نهادهای اجتماعی به درستی تبیین نشده است. با چنین وضعیتی مساله امنیت شغلی در تئاتر به چه شکلی درخواهد آمد؟ امنیت روانی که حاصل وجود امنیت شغلی است، در نتیجه کدام شاخصه ها شکل می گیردعدم هماهنگی بین دستگاههای نظارتی و اجرایی متضرر شدن گروههای نمایشی را درپی دارد. یکسری ایرادات در سیستم مدیریتی و اداری وجود داردکی دیگر از مشکلات موجود که از سال گذشته بهوجود آمده است، حضور شورای حمایت از تولید آثار نمایشی است. در حال حاضر گروههای نمایشی باید برای اجرای اثر خود هفتخوان رستم را بگذرانند. دیگر رویه منظم و سابق گذشته در تولید و اجرای نمایش دیده نمیشود و این امر بلاتکلیفی را بهوجود آورده است چرا که هنرمندان نمیدانند چه متنی با چه موضوعی ارائه دهند تا بتوانند اجرای خود را در سال داشته باشن ضمن اینکه عملکرد انفرادی مهمترین آفت عرصه هنرتاتر درشهرم سقز است
خیلیها با سیاهنمایی و فقیر و بدبخت نشان دادن جامعه تاتر به شهرت خوبی هم رسیدهاند حتی گاهی اوقات نماینده «مردمی» نامیده میشود،
البته مقداری تقصیر ماهنرمندها هم است«ما در خانه نشستهایم و همه چیز را به گردن سیاست میاندازیم. باید مراقب باشیم عشق به مردم از زندگیمان حذف نشود.اما باتاسف این عده که خیلی هم کم هستند به بقای خود فکر میکنند. در این میان مدیران و هنرمندانی که وظیفه روح بخشیدن به جامعه را بر عهده دارند، باید در نقش خود تجدید نظر کنند. اگر هنرمندی خود را فارغ از این وظیفه میداند و خانهنشینی را ترجیح میدهد سخت در اشتباه است هرچند شعارگونه انجمن هنرهای نمایشی خود را موظف می داند که در کنار وظایف محوله و قانونی خود در برابر تمامی گروه ها از حقوق هنرمندان و برنامه های این شهرستان به هر نحو ممکن حمایت نماید ، بیانصافی است اپر نگویم دراستان حرکتهای انجام شده اکنون شاهد بیسروسامانی انجمن یادفتر نمایش، سقز هستیم که نشانی جز، بیکفایتی و ناآگاهی و عدمسیاست درست در برخورد و تعامل با هنرمندان و روحیات آنان در مدیریت فرهنگی شهر نبوده و با روش «تفرقه بیانداز و حکومت کن» که مختص سیّاسان دور از فرهنگ و علم میباشد این قضایا مدیریت گردیده که نتیجه آن این رکود و سکون در ابوابجمعی هنرمندان است.
بی شک کمتر کسی است که در مورد اهمیت هنر تئاتر نداند زیرا این هنر، آیین و روشی ویژه و ارزشمند برای بیان ارزشها و صفات انسانی است، اگر باور داشته باشیم که انسان با آیین به دنیا میآید، با آیین زندگی میکند و از دنیا میرود.
در واقع جهان صحنه نمایشی است که در آن انسان مطابق با این آیینها به مسایل اجتماعی اعتلا پیدا میکند و هنر تئاتر اهمیت بیشتری مییابد.
به یقین تئاتر ضرورتی در شناخت خواستهها و حرکات انسان در دستیابی به تعالی انسانی است، هر چند این هنر وام گرفته از یونان است، اما نمادها و منابع نمایشی و فرهنگی فراوانی در این مرز و بوم یافت میشود که هنرمندان جوان و کارگردانان تئاتر، ارائه اثری ماندگار و جهانی با شناسایی منابع، شیوهها و آیینهای بومی این مرز و بوم به صحنه می آورند به طوری که در عرصه جهانی نیز، حرفی برای گفتن دارند، هر چند این هنر و هنرمندان فعال در آن با مشکلات بسیاری مواجه هستند.
اگرچه از مشکلات حوزه هنر تئاتردر کردستان بارها سخن گفته شده است اما متاسفانه مشکلات همچنان روند فزاینده دارد. به نظر میرسد تا زمانی که دولت و دستگاه های دولتی به شکل مستقیم به بخش های فرهنگی به خصوص حوزه تئاتر رسیدگی نکنند این مشکلات به قوت خود باقی خواهد ماند.
اهالی هنر نازک بین و تیزبین هستند اما زودرنج نیستند و کم و کاستی ها از نگاه آن ها نمود بیشتری خواهد داشت. منکر بسیاری از
کارهای خوبی که انجام گرفته نیستم اما واقعا با توجه به حوزه فعالیتم در این چند دهه می توانم با قدرت بگویم که تاترکردستان ما درآستانه داغان شدن است
در حال حاضر هجمه گران هنرمندنما، جایگاه اصلی هنرمندان را از آن خود کرده اند و آثار بی محتوا جای آثار فاخر و ارزشی را گرفته است.
مسئولان آنگونه که باید به تئاتر اهمیت نمی دهند
سلام هاو ولاتی به ریز!
وبلاگیکی زور جوانت هه یه...
منیش سایتیکم ساز کردوه هه ر بو بوکانیه کان و کورده کانی جیهان... سایتی نالشکینه
هه ربویه به پیوستم زانی بیمه ئیره و داوای تبادلی لینک پکم... لینکه که تم له سایته که داناوه...
ئیوه ش لوطف پکه ن لینکیکم به ناوی سایتی نالشکینه و آدرسه ی که داومه له ویبه که تان دانین...
زور سپاس:
nalshkena.ir
وای برای رسیدن به پست و مقام چه دروغ ها که گفته نمی شود
دروغ دروغ دروغ
سڵام و دهست خۆشی بۆ جهنابتان. پهڕاوگهیهکی جوانتان ههیه. سپاسی تێکۆشانهکهتان دهکهم. خۆشحاڵ دهبم سهردانی ئێمهش بکهن و ئهگهر به شیاوتان زانی لینکمان کهن. پێم بڵێنهوه با منیش به شانازیهوه لینکتان بکهم.
لهگهڵ رێزم