انتشار کتاب خنده و پیکه نین

به بهانه انتشار کتاب خنده و پیکه نین

شاد باش و شادی کن و شاد زی

این نوشته در جستجوی معنای خنده، وجوهات شادی و اثرات آن نیست. چرا که بیش از این، اندیشمندان، کارشناشان و طنازان در این باره، بسیار گفته‌اند؛ بلکه می‌کوشند تا این بار با دید‌ی متفاوت از محتوای کتاب – در نظر اوّل ـ درباره‌ی آن کنکاش می‌کند. بنابراین ممکن است لذّت لطیفه‌های کتاب را کمتر کند. پس شما خواننده‌ی گرامی، اگر صرفاً در پی خندیدن و لذّت بردن هستید از ادامه‌ی مطالعه این پیشگفتار صرف نظرنموده و به اصل کتاب بپردازید.

پثکه‌نین و خنده، تازه‌ترین کار حامد قدرتی است که اگر چه در ادامه‌ی سلسله کارهای قبلی وی در زمینه‌ی طنز می‌باشد ولی تفاوت چشمگیری با کارها و فعالیت ایشان دارد و می‌توان گفت در نوع خود بدیع است.

چند نکته اساسی در این کتاب مورد توجه قرار می‌گیرد:

اوّل آنکه: این کتاب به جای اینکه یک نژاد و یا ملیّت را  سلاخی کند، طبقات و طیف‌های شغلی و اجتماعی را در جامعه خود به تیغ جراحی سپرده است. و این کار با جمع آوری اس‌ام‌اس‌ها و جوک‌هایی به انجام رسانده است که به صورت شفاهی و یا از منابع اینترنتی و دیگر منابع موجود در جامعه، رایج است. البته این موضوع نگارنده‌ی این پیشگفتار، پیش از این در نشریه‌ی کوشا مفصل‌تر از این مطلب در مورد مبادی و مبانی آن بحث کرده است.

نکته دوّم آنکه تدوین‌گر این کتاب، با اجتماع زبان‌های کردی و فارسی، ضمن آنکه همان راستای آرمان بنیادین را - که بیشتر متذکر شد – داراست و هم آنکه لطیفه وجه فه‌نگ (جفنگ) را به هم درآمیخته است تا پارسی زبانان و پارسی گویان و پارسی‌خوانان را نیز با این تلنگر، هم دوش و هم احساس با کردی زبانان نماید.

سومین مورد از وجوه تمایز این اثر با دیگر آثار در این زمینه را می‌توان با اندکی تأمل بیشتر از حد یک لبخند، خنده و حتی قهقه، حتی به مصداق ضرب المثل: «یک سوزن به خود، صد جوالدوز به دیگران»، نیز رسید. اگر چه منظره‌ی فضولی یک کودک در نظر والدین عجیب و شاید ناخوشایند باشد و بر عکس آن از نظر ناظر بیگانه خنده‌دار؛ ولی پیامی که بیشتر از هر دو حائز اهمیت است، عدم تفاهم کودک و والدین و نیز عدم تطابق خواسته‌های آن‌ها را نمایان و چه بسا عریان می‌سازد.


به بهانه انتشار کتاب خنده و پیکه نین

شاد باش و شادی کن و شاد زی

این نوشته در جستجوی معنای خنده، وجوهات شادی و اثرات آن نیست. چرا که بیش از این، اندیشمندان، کارشناشان و طنازان در این باره، بسیار گفته‌اند؛ بلکه می‌کوشند تا این بار با دید‌ی متفاوت از محتوای کتاب – در نظر اوّل ـ درباره‌ی آن کنکاش می‌کند. بنابراین ممکن است لذّت لطیفه‌های کتاب را کمتر کند. پس شما خواننده‌ی گرامی، اگر صرفاً در پی خندیدن و لذّت بردن هستید از ادامه‌ی مطالعه این پیشگفتار صرف نظرنموده و به اصل کتاب بپردازید.

پثکه‌نین و خنده، تازه‌ترین کار حامد قدرتی است که اگر چه در ادامه‌ی سلسله کارهای قبلی وی در زمینه‌ی طنز می‌باشد ولی تفاوت چشمگیری با کارها و فعالیت ایشان دارد و می‌توان گفت در نوع خود بدیع است.

چند نکته اساسی در این کتاب مورد توجه قرار می‌گیرد:

اوّل آنکه: این کتاب به جای اینکه یک نژاد و یا ملیّت را  سلاخی کند، طبقات و طیف‌های شغلی و اجتماعی را در جامعه خود به تیغ جراحی سپرده است. و این کار با جمع آوری اس‌ام‌اس‌ها و جوک‌هایی به انجام رسانده است که به صورت شفاهی و یا از منابع اینترنتی و دیگر منابع موجود در جامعه، رایج است. البته این موضوع نگارنده‌ی این پیشگفتار، پیش از این در نشریه‌ی کوشا مفصل‌تر از این مطلب در مورد مبادی و مبانی آن بحث کرده است.

نکته دوّم آنکه تدوین‌گر این کتاب، با اجتماع زبان‌های کردی و فارسی، ضمن آنکه همان راستای آرمان بنیادین را - که بیشتر متذکر شد – داراست و هم آنکه لطیفه وجه فه‌نگ (جفنگ) را به هم درآمیخته است تا پارسی زبانان و پارسی گویان و پارسی‌خوانان را نیز با این تلنگر، هم دوش و هم احساس با کردی زبانان نماید.

سومین مورد از وجوه تمایز این اثر با دیگر آثار در این زمینه را می‌توان با اندکی تأمل بیشتر از حد یک لبخند، خنده و حتی قهقه، حتی به مصداق ضرب المثل: «یک سوزن به خود، صد جوالدوز به دیگران»، نیز رسید. اگر چه منظره‌ی فضولی یک کودک در نظر والدین عجیب و شاید ناخوشایند باشد و بر عکس آن از نظر ناظر بیگانه خنده‌دار؛ ولی پیامی که بیشتر از هر دو حائز اهمیت است، عدم تفاهم کودک و والدین و نیز عدم تطابق خواسته‌های آن‌ها را نمایان و چه بسا عریان می‌سازد.

«چرا» کلمه‌ایی که اینجا هم آمده است، همان «چرا»یی است که نه کودک و نه والدین در مورد آن به توافق فکری نمی‌رسند، بلکه آنچه اتفاق جبری است.

این کتاب و لطایف آن؛ از کوچک و بزرگ، زن و مرد و پیر و جوان، عادی و کار به دست، ایرانی و غیر آن، همه را در بر گرفته است. نه به خاطر استهزاء و تمسخر و یا توهین و یا آلودگی‌های موجود در کتاب و شخصیت‌های آن، بلکه یادآور این تذکر است که متأسفانه همه‌ی این موارد در جامعه جاری و ساری است.

جامعه‌ای که جوانی برای استخدام شدن و گذشتن از سد گزینش( !؟) حاضر به اندیشیدن در جواب پرسش گزینش‌گر و فضای آن نبوده، دستپاچه شده و حاضر به پذیرش چیزی است که در حالت عادی حتّی از اندیشیدن به آن هم چندشش می‌شود؛ تنها یک طنز نیست، یک هشدار است هم به گزینش کننده و هم به گزینش شونده و هم برای دست‌اندرکاران این جامعه و یا عاقبت غم‌انگیز یک نامزد انتخاباتی که در اثر نداشتن عوامل انتخاب شدن، منجر به سوء تفاهم همسرش نسبت به وی، با در نظر گرفتن شخص ثالث – در عادلانه‌ترین حالت به عنوان «هوو» حقیقتاً تنها یک لطیفه نیست.

و یا در مورد اعتراض و اجتماع شهروندان خسیس آباد، بر اثر ارزان شدن بلیط اتوبوس، نه آنکه حکایت از پیروی کورکورانه‌ی از روند انتفاعی فرد فرد آن جامعه دارد.

حقاً که این کتاب و لطایفش و فراتر از آن؛ همه‌ی گفته‌ها و شنیده‌ها در جامعه‌‌ی خود را یک بار دیگر در ذهن مرور باید کرد و

نگارنده‌ی این پیشگفتار ملال‌آور؛ نگاشت؛ تا اگر کسی هم سخن وی را پذیرا نشد این نکته سهراب سپهری را یادآور گردد که فرمود:

       چشم‌ها را باید شست

           جور دیگر باید دید

 

ئاوات نورانی - بوکان